پرتال جامع علوم

Comprehensive Science Portal

پرتال جامع علوم

Comprehensive Science Portal

مشخصات بلاگ
پرتال جامع علوم

*طب تخصصی
*نجوم و هیئت
*روانشناسی تخصصی
و مکاتب متعدد آن
*موضوعات دینی
*فلسفی
*عرفانی
*تفسیر
*تاریخ اسلام
*علم کلام
*فقه و اصول
*و بسیاری از عناوین موضوعت دیگر
**این سایت تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد**

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

برای رویت این مطلب فوق العاده کلیک کنید تعریف اخلاق


ابو هریره‏ رضى اللّه عنه گوید که پیغامبر صلّى اللّه علیه و سلّم گفت هرکه به خداى ایمان دارد و روز واپسین، گو همسایه را رنجه مدار. و هرکه ایمان دارد به خداى و روز واپسین‏ گو مهمان نیکو دار و هرکه ایمان دارد به خدا و روز واپسین گو نیکو گوى یا خاموش باش.

و عقبة بن عامر گوید گفتم یا رسول اللّه نجات اندر چیست؟ گفت زبان نگهدار و با مردمان نیکوکار باش و بر گناه خویش گریه کن‏.

استاد امام گوید رحمه اللّه خاموشى سلامت است و اصل آنست و بر آن‏ ندامت باشد چون وى را از آن بازدارند واجب آن بود که فرمان شرع در آن نگاه دارد، و خاموشى در وقت خویش صفت مردانست چنانک سخن اندر موضع خویش از شریف‏ترین خصلتهاست.

از استاد ابو على [دقّاق‏] شنیدم که هرکه از حق خاموش گردد دیوى بود گنگ.

و خاموشى از ادب حضرتست قال اللّه تعالى و اذا قرئ القرآن فاستمعوا له و انصتوا [و خداوند تعالى خبر داد از پریان بحضرت رسول صلّى اللّه علیه و سلّم فلمّا حضروه قالوا انصتوا[.

و قال اللّه تعالى و خشعت الأصوات للرّحمن فلا تسمع الّا همسا و فرق بسیار بود میان بنده که خاموش بود صیانت کردن را از دروغ و غیبت و میان بنده که خاموش بود از غلبه سلطان هیبت برو و اندرین معنى گفته‏اند:

شعر:

افکّر ما اقول اذا افترقنا و احکم دائبا[10] حجج المقال‏

فأنساها اذا نحن التقینا فانطق حین انطق بالمحال‏

و هم درین معنى گفته‏اند:

شعر:

فیا لیل کم من حاجة لى مهمّة اذا جئتکم لم ادر یا لیل ماهیا

و هم اندرین معنى گوید:

شعر:

و کم حدیث لک حتّى اذا مکّنت من لقیاک انسیته‏[1]

و خاموشى بر دو قسمت بود خاموشى ظاهر بود و خاموشى ضمایر بود، خداوند توکّل دلش خالى بود از تقاضاء روزى و عارف را دلش خاموش بود اندر مقابله حکم بنعت وفاق، این به نیکوئى صنع او ایمن باشد و آن دیگر به جمله حکم او قانع بود



رأیت الکلام یزین الفتى‏ و للصمت خیر لمن قد صمت‏

فکم من حروف تجر الحتوف‏ و من ناطق ود ان لو سکت‏

 دل متوکل خاموش بود از تقاضاى روزى و دل عارف خاموش بود در مقابله حکم بنعت موافقت

علم شریعت علم زبانست و علم حقیقت علم دل و این هر دو علم از سیّد اوّلین و آخرین، علیه السّلم، بمیراث به امّت او رسیده است. و کمال درجه مرد بر تحصیل هر دو اصل موقوف، تا اگر ازین دو اصل یکى بخلل ماند، علم مرد ناقص بود و قدم وى در راه دین بر جادّه استقامت نباشد. آنچ ظاهر شرع است همه مراعات اسبابست، و آنچ حقیقى است نظاره مسبّب الأسباب است. حقیقت بى‏شریعت ضایع بود بل که قاطع راه مرد بود و شریعت بى‏حقیقت مهمل بود. و غبار جهل و زنگار انکار از چهره روزگار مرد برنخیزد تا حقّ هر دو قاعده به تمامى نگزارد. قومى که بر درجه تقلید فروایستاده‏اند و از منهاج حقیقت اعراض کرده و داد این معنى- ببحث و طلب- از عقل خود نستده، پنداشتند که وراء ظواهر کار نیست و در گرداب غرور بماندند و زبان طعن و لائمت بر اهل بحث و طلب دراز کردند. و ایشان صاحب بصر بودند و بصر تعلّق بحیات فانى دارد. چون انفاس معدود به نهایت رسید بدست وى هیچ‏چیز نماند (وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ 40/ 24) بندانستند که در تحت هر لفظى از ظواهر معنى سرّیست و الفاظ و عبارات چون آینه است که در وى جمال معنى بتوان دید [a 42] و لکن آینه صورت در حقّ صاحب دیدارى جلوه کنند، که بدان جمال معانى بتوان دید چیست و از آن ولایت ایشان را نصیبى نیست تا حظّ ایشان ازین خلعت حرمانست و ببحث و سبر طلب کنند تا ثمره این لطیفه چیست و آفات پوشش وى از چه مى‏خیزد. چون بتأیید حقّ تعالى برین معانى واقف شوند علم القلب النّافع ظاهر شد و اثر نفع این علم در ظاهر و باطن ایشان، در روش راه دین پیدا آید و به ایشان نمایند، بدلائل واضح، که راهى، که بدان راه بعالم معرفت حقیقت توان رسید، این راهست و شیخ ما، قدّس اللّه روحه، از سرجمله این دو اصل، بلفظ موجز، خبر داد گفت:


بر رسته دگر باشد بربسته دگر.


آنچ از علوم تعلّق بتقلید و زبان دارد و متمسّک آن طائفه (إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ 22/ 43) است، تا حیاتى عاریتى زبان را بتحریک مدد مى‏کند در بیابان غرورش سرابى مى‏نماید. چون ناصیه ملک‏الموت پدید آمد پیرایه عاریتى از سر زبان بردارند و رسوایى مرد ظاهر شود. و آنچ تعلّق بدل دارد بررسته است و از وى توقّع ثمرات در دین و دنیا. و شیخ ما را، قدّس اللّه روحه، چون بنمودند که وراء قیل و قال کارى دیگر طلب مى‏یابد کرد، فوائدى که محصول عمرش بود از علم زبان، به آب فروشست و زبان را مدّتى به خاموشى‏ تأدیب کرد تا از آن پندار با وى هیچ نماند و کمرى جدّ بربست و گوهر نهاد خود را در بوته مجاهدت بپالود تا از خبث نفسى امّاره- که حجاب نور بصیرت بود- خلاص یافت بعد ما که بصیقل براهین آینه عقل را بزدوده بود و از زنگار جهل نجات یافته.

منابع

حالات و سخنان ابوسعید ابو الخیر، ص: 49

رساله قشیریه(ترجمه)، متن، ص: 183


پرتال جامع علوم رونمایی سایت جدید و بروزرسانی

پرتال جامع علوم در نقطه افتراقش با دیگر سایت های مشابه بگونه ایست که میتوان بصورت کامل تفاوتش را دریافت و آن اینست که در پرتال جامع علوم یک شخصیت علمی آراء و نظریاتش را با مستندات متعدد از کتب بیان میدارد و به این شکل نیست که تنها با قرار دادن مقالات از اشخاص متعدد به کار خود ادامه دهد البته آن نیز بسیار عالی و مهم و خوب است و از داشته ها صیانت مینماید ولیکن در پرتال اشارت بلحاظ اندک زمانی که کار خود را شروع نموده است کاملا حجم بازدید ها و البته سئو در آن بچشم میخورد و این بدان دلیل است که جناب حکیم رضی بوسیله قالب های متعدد صوتی و تصویری و متنی و ...بصورت کاملا تخصصی در ابواب متعدد بطریقی اولی سخن گفته اند .

***برنامه ها***

*ساخت کتابخانه بسیار قوی که در دست احداث است

*ایجاد فروشگاه جامع محصولات فرهنگ و ادبی و همچنین گیاه دارویی و ...

*بار گذاری علوم جامع متنی در ابواب متعدد به روشی نو و البته در سیره کهن

*تولیدات مدیا اشارت که از طریق پرتال رونمایی خواهد شد و شامل انواع کتب صوتی وکلیپ ها و فیلم های بسبار پرمغز خواهد بود و همچنین تماشای آنلاین برنامه های ترتیبی پخش شده از صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران و ...

*ایجاد پرتال آموزشی و نئو گالری هنری در باب هنر های مکتبی و سنتی و تجسمی و تخیلی و آشنایی با مواد در تکنیک ها که امکان آموزش آنلاین را فراهم خواهد نمود

*رصد خانه ترسیمی نجومی

که بزودی رونمایی خواهد شد شکلی نوین از رصد و شناخت و آموزش و تدریس علوم هیئت و نجوم

*و همچنین بارگذاری مطالب در ۵سایت تابع در موضوعات متعدد در ابواب علوم

*امید که شما دوست عزیز و دانش دوستان گرامی ما را با همراهی خود یاری نمایید.

پایگاه خبری پرتال جامع علوم 

ورود با لمس تصویر روبرو                        

 

حکمت فصول چهارگانه سال‏

و ایضاً تفکّر نما در بلند و پست شدن آفتاب، براى آن که در هر سال چهار فصل مختلف پدید آید و تدبیر در مصلحت حکیم قدیر ظاهر گردد، پس در زمستان حرارت در باطن درخت و نبات پنهان مى‏گردد که مادّه‏هاى میوه در آنها متولد گردد و در هوا کثافتى پدید آید که از آن ابر و باران در هوا متولد شود و ابدان حیوانات محکم شود و قوّت یابد.

و در بهار موادّى که در زمستان اشجار و نباتات متولّد شده به حرکت آیند، و گیاه‏ها و گل‏ها و شکوفه‏ها برویند و حیوانات براى فرزند به هم رسانیدن به حرکت آیند.

و در تابستان به سبب شدت حرارت هوا میوه‏ها پخته مى‏شوند و رطوبات فاضله و اخلاط فاسده ابدان حیوانات به تحلیل روند و رطوبت روى زمین کم شود که اعمال و عمارات و غیره به آسمانى میسّر گردد.

و در پائیز هوا صاف گردد و بیمارى‏ها مرتفع گردد و بدن‏ها صحیح شود و شب‏ها دراز شود که اعمالى که در شب باید به عمل آید میسّر گردد، و اگر مصالح این فصول را استقصا نمائیم سخن به طول مى‏انجامد.

اکنون تفکّر کن.

 

 در گردیدن آفتاب به حرکت خاصه خود در بروج دوازده‏گانه یعنى حمل و ثور و جوزا و سرطان و اسد و سنبله و میزان‏و عقرب و قوس و جدى و دلو و حوت و تدبیر صانع قدیر در آن، به درستى که به این دور تمام مى‏شود سال و به عمل مى‏آید فصول چهارگانه، یعنى بهار و تابستان و پائیز و زمستان و در این مقدار از حرکت آفتاب غلّه‏ها و میوه‏ها مى‏رسد و کارشان تمام مى‏شود و باز در سال دیگر نشو و نما از سر مى‏گیرند. نمى‏بینى که سال شمسى مقدارش حرکت آفتاب است از اول حمل تا اول حمل؟ و به این سال و امثال آن پیمایند زمان‏ها را از زمانى که حق تعالى عالم را آفریده تا هر عصر و زمانى که خواهد. و به این‏ها حساب مى‏کنند مردم عمرهاى خود را و وقت‏هاى قرض‏ها و اجارات و معاملات و سایر امور خود را و به یک دوره آفتاب، یک سال تمام مى‏شود و به این حساب مضبوط مى‏گردد.

نظر کن در چگونگى تابیدن آفتاب که به چه نحو تدبیر کرده است حکیم وهّاب، به درستى که اگر در یک موضع آسمان ایستاده بود و تجاوز از آن نمى‏نمود هر آینه بسیارى از جهات از نور آن بهره‏ور نمى‏گردیدند و کوه‏ها و دیوارها و سقفها مانع مى‏گردید تابش آن را و چون مى‏خواست فیضش عام و نفعش تمام باشد چنان مقدّر ساخته که در اول روز از مشرق بر آید و بر آنچه مقابل آن است از جهت مغرب بتابد و پیوسته حرکت کند و بگردد به جاهاى مختلف الاوضاع از نور خود بهره رساند تا به مغرب منتهى گردد و به جانب مشرق که در اول روز نتابیده بتابد،

 

 پس هیچ موضعى از مواضع نمى‏ماند که بهره خود رااز نور خورشید نیابد زهى منعمى که در خوان احسانش گرده خورشید را به ذرات بر جمیع ساکنان معموره امکان از جماد و نبات و انسان و حیوان قسمت کرده و هیچ یک را بى‏بهره نگذاشته.

پس فرمود که: اگر آفتاب یک سال یا کمتر تخلف مى‏ورزید و بر اهل جهان نمى‏تابید حال ایشان ابتر مى‏بود، بلکه ایشان را در آن حال ثبات و بقا محال مى‏نمود، پس مردم نمى‏بینند که این قسم امور جلیله که نزد ایشان در تحصیل آنها چاره و حیله نیست چگونه بر مجارى خویش جارى گردیده‏اند و جهت صلاح عالم و بقاى نوع بنى آدم از اوقات خود تخلّف نورزیده‏اند.

استدلال کن به ماه که در آن دلایلى است نمایان بر وجود خداوند عالمیان که عامّه ناس در معرفت ماه‏ها به کار مى‏فرمایند، و سال قمرى را به آن مى‏شناسند اما با سال شمسى که مبنى بر حرکت آفتاب است موافق نیست زیرا که سال قمرى جمیع چهار فصل را فرا نمى‏گیرد و نشو و نماى ثمار و اشجار در آن مدت تمام نمى‏شود و به این سبب ماه‏ها و سال‏هاى قمرى از ماه‏ها و سال‏ها شمسى تخلّف مى‏ورزند و ماهى از ماه‏هاى قمرى مانند ماه مبارک رمضان‏ گاه در زمستان گاه در تابستان مى‏باشد.


**توحید مفضل سخنان امام صادق علیه السلام **