و امّا فایده آن: یکى آن است که علماى این فن در سلک مقبولان حضرت ربوبیت، منخرط گردند و از زمره ممدوحان به کتاب مبین، باشند که الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ[1] و ما اعظم هذه الفایدة و اجلّها. و دیگر فواید چون اعانت آن بر علم الهى به سبب ملکه تصور امور مجرّد از ماده و بر طبیعى به سبب استدلال از حرکت به وسط و از وسط و بر وسط بر احوال اجسام از قبول فساد و لا قبول آن و بر خُلقى به جهت ایثار نفس ثبات حال را و حسن ترتیب و اعتدال و خلو از مالایحتاج به سبب تشبه به افلاک و احوال ایشان چنان کهاستاد صناعت در صدر کتاب مجسطى گفته است و غیر آن از فوایدى که بعد از اطلاع بر مسایل، ظاهر گردد.- ان شاء اللّه تعالى-
به گفته جرجى زیدان: ستارهشناسى در قدیم دو علم بوده، اوّل آنکه در حرکات و موضعهاى ستارگان و احکام آن از نظر خسوف و کسوف گفتگو مىدارد، دوم آنکه ارتباط وضع کواکب را با حوادث زمین از قبیل جنگ، صلح، سعد، نحس، مرگ، تولد، باران، آفتاب و مانند آن شرح مىدهد، عرب این هردو علم را مىدانستند و همینکه متمدن شدند و علوم دیگران را نیز ترجمه کردند، از یونان، ایران، کلده، هند و غیره چیزهایى اقتباس نمودند در قسمت ستارهشناسى دو نوع معلومات یافتند که بهمنظور آسان شدن آن را به اسم تنجیم و نجوم مىخوانیم.
«محمد بن موسى خوارزمى» ستارهشناس نابغه پدید آمد و در بیت الحکمه مأمون مقیم شده. زیجى تنظیم کرد که مشتمل بر آراء ستارهشناسان هند، روم و ایران بود اساس این زیج از سند هند تشکیل مىیافت ولى در میل و تعادیل با آن اختلاف داشت به این قسم که تعادیل این زیج مطابق نظر ایرانیان و میلشمس موافق عقیده بطلمیوس بود، خوارزمى زیج خود را به بخشهاى مناسب تقسیم کرد و آن را چنان نیکو نوشت که مورد پسند همه شد و نام آن زیج در سراسر جهان اسلام پراکنده گشت
اما بعد: بر ارباب فهم و فطرت و اصحاب زکا و فطنت محجوب و مستور نماند که علم هیئت که هر آینه مشتمل است بر معرفت اوضاع اجرام علوى و محتوى است بر حقیقت احوال اجسام سفلى از جمله اشراف علوم حقیقیه و اکمل صنایع حکمیه است. و عالم این علم شریف و ناظر این فن لطیف در زمره الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُودا وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ[1] داخل و لاحق. و لهذا اکثر علماى نامدار و اغلب فضلاى عالىمقدار این صنعت رفیع المنزلة را به مرقات معارج سماوات علما و منهاج مدارک- ما أودع اللّه فیها- تعریف و توصیف فرمودهاند
در مباحث هیئت
و آن مسمّاست بر مقدّمهاى و دو باب.
جسم یا بسیط باشد یا مرکب. بسایط افلاک تسعه و عناصر اربعه و مرکبات تامه، موالید ثلثه، یعنى جماد و نبات و حیوان و غیر تامّه مثل صواعق و شهب و نیازک و قوسقزح و هاله و مثل آن، که این مرکبات بقائى چنان ندارند و از دخان یا بخار حادث مىشوند دخان ترکیب نار است با ارض و بخار ترکیب آب است با هوا.
و بسائط جمله، کرّى الشکلاند و همه محیط به یکدیگرند از مرکز خاک، تا محیط فلک الافلاک، بر این صورت<<<<
***********************************************************************************
[1]. آل عمران: 191