ابان بن ابى عیّاش از سلیم بن قیس نقل مىکند که گفت: از على بن ابى طالب علیه السّلام شنیدم در حالى که مردى از آن حضرت در باره ایمان سؤال کرد و گفت: یا امیر المؤمنین، مرا از ایمان خبر ده بطورى که از غیر تو و بعد از تو از کسى در این باره سؤال نکنم.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: مردى خدمت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آمد و مثل همین که از من پرسیدى از آن حضرت سؤال کرد و مثل سخن ترا گفت. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله با آن مرد مشغول صحبت شد و به او فرمود: بنشین. آن مرد عرض کرد: ایمان آوردم.
سپس على علیه السّلام رو به آن مرد کرد و فرمود: هیچ مىدانى که جبرئیل به صورت انسانى نزد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آمد و عرض کرد: اسلام چیست؟ فرمود: «شهادت به اینکه خدائى جز اللَّه نیست و اینکه محمد پیامبر خدا است و بپا داشتن نماز و دادن زکات و حج خانه خدا و روزه ماه رمضان و غسل جنابت». عرض کرد: ایمان چیست؟ فرمود: به خدا و ملائکهاش و کتابهایش و پیامبرانش و به زندگى بعد از مرگ و به همه مقدّرات- خیر و شرّ آن و شیرین و تلخ آن- ایمان بیاورى[1].
______________________________
(1) در این حدیث در باره ایمان و اسلام نکات ظریفى ذکر شده که احتیاج به تفسیر و توضیح دارد. در مواردى که مفاهیم پیچیده است به بحار: ج 68 ص 356 مراجعه شود.
وقتى آن مرد برخاست پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: این جبرئیل بود، آمده بود تا دینتان را به شما بیاموزد. و چنین بود که هر گاه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به او مطلبى مىفرمود او مىگفت: «درست مىگویى». پرسید: روز قیامت چه زمانى است؟ فرمود: سؤال شونده از سئوال کننده (در این باره) عالم تر نیست. گفت: راست گفتى.
پایه هاى ایمان
امیر المؤمنین علیه السّلام بعد آنکه از کلمه «راست گفتى» جبرئیل فراغت یافت چنین فرمود:
بدانید که ایمان بر چهار پایه بنا شده است: یقین و صبر و عدل و جهاد.
یقین
یقین بر چهار شعبه است: شوق و ترس و زهد و انتظار[2].
هر کس مشتاق بهشت باشد شهوات را از یاد مىبرد، و هر کس از آتش بترسد از محرّمات پرهیز مىکند، و هر کس نسبت به دنیا زهد و بى اعتنایى کند مصیبتها بر او آسان مى شود[3]، و هر کس به انتظار مرگ باشد در خیرات مى شتابد.
صبر
صبر بر چهار شعبه است: بصیرت در فهم و درک[4]، تأویل و تبیین حکمت، شناخت عبرتها[5]، سنن پیشینیان.
هر کس در فهم و درک بصیرت داشته باشد در حکمت جستجو و تبیین مى کند، و هر کس در حکمت تبیین کند عبرتها را مى شناسد، و هر کس عبرت را بشناسد حکمت را تأویل و تفسیر مى کند، و هر کس حکمت را تفسیر کند عبرت را مى بیند، و هر کس عبرت را ببیند گویا همراه پیشینیان بوده است